جدول جو
جدول جو

معنی صیقل

صیقل((صَ یا ص قَ))
آن که شمشیر و مانند آن را بزداید و جلا دهد، جلا دهنده، زداینده، در فارسی، زدودگی زنگ از فلزات و مانند آن
تصویری از صیقل
تصویر صیقل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با صیقل

صیقل

صیقل
زدودن زنگ، زدایندۀ زنگ فلز یا آینه، جلادهنده، برای مِثال آهنی را که موریانه بخورد / نتوان بُرد از او به صیقل زنگ (سعدی - ۹۳)، صیقلی
صیقل خوردن (پذیرفتن، گرفتن): زدوده شدن، جلا یافتن
صیقل زدن (دادن، کردن): زدودن، جلا دادن
صیقل
فرهنگ فارسی عمید

صیقل

صیقل
تیز کننده شمشیر و زداینده آن، روشنگر، مهره زن، آینه افروز
صیقل
فرهنگ لغت هوشیار

صیقل

صیقل
وی کنیز امام حسن عسکری (ع) و مادر امام دوازدهم است که المعتمد علی الله بتحریک جعفر برادر امام از او مطالبۀ فرزند امام را کرد و صیقل منکر شد و دعوی حمل کرد. المعتمد او را در حرم خود نگاه داشت و زنان خلیفه و ابوالشوارب قاضی تعهد حال او میکردند تا بسال 263 هجری قمری بر اثر قیام صاحب الزنج وقصد حملۀ یعقوب بن لیث به بغداد و مرگ عبیدالله بن یحیی بن خاقان امور خلافت تزلزل یافت و بین طرفداران جعفرو صیقل خلاف افتاد. حسن بن جعفر نوبختی صیقل را در خانه خود پنهان کرد. سپس المعتضد صیقل را از خانه وی بیرون آورد و در قصر خود نگاه داشت و در همان قصر در عصر المقتدر درگذشت. (خاندان نوبختی صص 108-109)
لغت نامه دهخدا

صیقل

صیقل
دیدن صیقل زدن به خواب، دلیل پادشاهی بزرگ است. اگر بیند که صیقلی می نمود، دلیل است به خدمت پادشاه رود. محمد بن سیرین
دیدن صیقلی مردی باشد که به دست او حق از باطل پدید آید.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

صقیل

صقیل
زدوده شده، روشن زدوده شده جلا یافته مصقول، شمشیر زدوده
صقیل
فرهنگ لغت هوشیار

صیاقل

صیاقل
صیقل ها، زدودن زنگ ها، زداینده های زنگ فلز یا آینه، جلادهنده ها، جمعِ واژۀ صیقل
صیاقل
فرهنگ فارسی عمید