معنی صیف - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با صیف
صیف
- صیف
- تابستان، برای مِثال تا به سال اندر سه ماه بُوَد فصل ربیع / نه مَه دیگر صیف است و خریف است و شتاست (فرخی - ۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
صیف
- صیف
- جَمعِ واژۀ صیفه. (منتهی الارب). رجوع بدان کلمه شود
لغت نامه دهخدا
صیف
- صیف
- و به تخفیف یا، نیز باران تابستان یا باران بعد ربیع. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صدف
- صدف
- نوعی جانور نرم تن که قدما اعتقاد داشتند اگر قطره باران در آن جا بگیرد به مروارید تبدیل می شود، نام سه ستاره به شکل مثلث
فرهنگ نامهای ایرانی