جدول جو
جدول جو

معنی صومعه

صومعه((صَ مَ عَ یا عِ))
عبادتگاه راهب در بالای کوه، دیر، خانقاه
تصویری از صومعه
تصویر صومعه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با صومعه

صومعه

صومعه
عبادت خانه ترسایان و نصاری که سرآن بلند و باریک سازند، جای عبادت
صومعه
فرهنگ لغت هوشیار

صومعه

صومعه
کوه یا مکان مرتفعی که راهب یا عابد جهت عبادت در آن جا به سر می برد، عبادتگاه راهب در بالای کوه، خانقاه، برای مِثال صوفی از صومعه گو خیمه بزن در گلزار / که نه وقت است که در خانه نشینی بیکار (سعدی۲ - ۶۴۶)
فرهنگ فارسی عمید

صومعه

صومعه
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 34 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 2500 گزی شمال راه ارابه رو مراغه به قره آغاج. این ده کوهستانی و هوای آن معتدل و سالم است. 1461 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سارها. محصول آنجا غلات، چغندر و نخود. شغل اهالی زراعت و کاسبی و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. در دو محل بفاصله 500گز بنام صومعۀ بالا و پائین مشهور است، صومعه بالا 1035 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

صومله

صومله
خشک شدن پوست کسی از گرسنگی و سختی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

صوقعه

صوقعه
ذوالَ صوقعه، وادی حمض است مر بنی ربیعه را. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

صوفعه

صوفعه
سر عمامه و کلاه گرد. (منتهی الارب). تصحیف صوقعه است. رجوع به صوقعه شود
لغت نامه دهخدا