معنی صنیع صنیع((صَ)) ساخته شده، پرورش داده شده، صیقل شده، ماهر در حرفه و پیشه، طعام تصویر صنیع فرهنگ فارسی معین
صدیع صدیع شکافته، پراکنده، گله شتر، رمه گوسبند، بامداد، نیمه از هر چه دو نیم گشته شیر دوشیده سرد شده که پوست تنک مانندی بر روی آن بسته باشد، شکافته شکاف زده، نیمه از هر چیز شکافته به دو نیم، صبح فرهنگ لغت هوشیار