معنی صنوج
صنوج
((صُ))
جمع صنج، صنج ها، حلقه های فرد که در دایره دف نهند
تصویر صنوج
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با صنوج
صنوج
صنوج
صنج ها، سنج ها، چنگ ها، جمعِ واژۀ صنج
فرهنگ فارسی عمید
صنوج
صنوج
جمع صنج، از پارسی سنج ها جمع صنج صنجها، حلقه های فرد که در دایره دف نهند
فرهنگ لغت هوشیار
صناج
صناج
صنج زن، سازندۀ چنگ، نوازندۀ چنگ
فرهنگ فارسی عمید
صنوف
صنوف
صنف ها، نوع ها، گونه ها، رسته ها، پیشه ورها، جمعِ واژۀ صنف
فرهنگ فارسی عمید
صناج
صناج
از ریشه پارسی سنج زن از ریشه پارسی سنج زن سنجدار صنج زن دف زن چنگ زن
فرهنگ لغت هوشیار
صنوف
صنوف
جمع صنف، گونه ها رسته ها جمع صنف انواع اقسام، دسته ها رسته ها
فرهنگ لغت هوشیار
قنوج
قنوج
کنوج نام شهری است در هند
فرهنگ لغت هوشیار
صناج
صناج
صنج زن، دف زن، چنگ زن
فرهنگ فارسی معین
صنوف
صنوف
جمع صنف، انواع، اقسام، دسته ها، رسته ها
فرهنگ فارسی معین