یله یافتن یله یافتن رهایی یافتن. خلاصی یافتن. نجات پیدا کردن. (یادداشت مؤلف) : دامن توحید گیر پند سنایی شنو تا که بیابی به حشر ز آتش دوزخ یله. سنایی لغت نامه دهخدا
خلل یافتن خلل یافتن رخنه یافتن. (یادداشت بخط مؤلف) ، اختلال پیدا کردن. تباهی یافتن. (از یادداشت بخط مؤلف) لغت نامه دهخدا
الف یافتن الف یافتن الفت گرفتن. مونس شدن. انس گرفتن. خوگر شدن. عادت کردن. الف داشتن. رجوع به اِلف شود: و رعایای این ممالک بمدت ملک ما در دامن امن و فراغت اعتیاد و عادت گرفته اندو با تخفیف و ترفیه الف یافته. (سندبادنامه ص 40) لغت نامه دهخدا
صحت یافتن صحت یافتن شفا یافتن. تندرست شدن. بی آهو گشتن: زآنکه صحت یافت از پرهیز رست طالب مسکین میان تب درست. مولوی لغت نامه دهخدا