با دادن مالی به کسی احسان کردن، عطیه، احسان، جایزه، مالی که پادشاهان در مقابل سرودن شعر به شعرا می بخشیدند صلۀ رحم: دید و بازدید و احوال پرسی از خویشاوندان، نیکی و احسان به خویشان و نزدیکان، اتحاد و پیوستگی خویشاوندان
پاداش پا رنج چلپله نودارانی نوداران نوارهان نورهان نواخت عطا دادن، بخشش انعام، عطیه جایزه، (نحو) حروف زاید که معنی فعل بان تمام شود مانند: از با به باز بر تا در را، جمع صلات. یا صلت رحم. حمیت نمودن با خویشان و اقربا صله رحم
ابن اشیم، مکنی به ابی الصهباء. وی یکی از زهاد است. صاحب صفه الصفوه در ترجمه وی از ثابت بنانی آرد: صله بن اشیم بجبان می شد و در آنجا عبادت می کرد، در آن حال جوانانی که سرگرم لهو و لعب بودند بر او می گذشتند، صله می گفت: مرا خبر دهید از گروهی که قصد سفر کردند وبه روز از راه متمایل می شوند و شب را در خواب بسر میبرند چه وقت به منزل می رسند؟ وی همچنین بر آنها می گذشت و آنان را اندرز می داد. روزی بر آنها بگذشت و این مقال را بر زبان راند. جوانی از آن میان گفت: ای مردم بخدا او جز ما را قصد ندارد. ما شب را می خوابیم و روز را در لهو و لعب بسر می بریم، سپس بدنبال صله افتاد و با او بجبان می شد و در آنجا عبادت می کرد تا مرد... (صفه الصفوه چ حیدرآباد ج 3 ص 140). مؤلف کتاب در ذیل این داستان کرامات دیگری از وی آورده است. رجوع به همان مجلد صص 139-142 شود. ابن حجر آرد: وی تابعی مشهور است. ابن شاهین و سعید بن یعقوب وی را در شمار صحابه آورده اند، و بخاری و ابن ابی حاتم و ابن حیان او را از تابعین شمرده اند. ابوموسی گوید: وی بسال 35 هجری قمری بسن یکصدوسی سالگی در سیستان به قتل رسید. پس وی عهد جاهلیت را دریافته است. ابونعیم حدیثی ازپیغمبر در فضیلت وی آورده است. (الاصابه ج 3 ص 260) ابن حارث غفاری. بخاری و ابن حبان و ابن سکن گویند:او را صحبتی بوده است. بغوی گوید: به مصر سکونت جست. ابن سکن آرد: حدیث او نزد مصریان اسنادی نیک دارد. ابن یونس گوید: شاهد فتح مصر بود. (الاصابه فی تمییزالصحابه ج 3 ص 253). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
پوست یا پوست خشک ناپیراسته، کفش، زمین یا زمین خشک یا زمین بی باران در میان دو زمین باران رسیده، بانگ میخ و مانند آن وقت فروبردن در چیز سخت، باران فراخ بسیار، باران کم و پریشان که یک یک افتد. از لغات اضداد است، پاره ای از گیاه، نم، خاک، بانگ لگام، پوست بدبو در دباغ. (منتهی الارب)
ابزار، مایه، اندام، زین و برگ، زهار، گاهوک (تابوت) عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف