صلف صلف گزاف گویی کردن، لاف زدن، گذشتن از حد خود در سخن گفتن و خودستایی، بی بهره شدن زن از شوهر فرهنگ فارسی عمید
صلف صلف خنور گران. (منتهی الارب) ، طعام بی مزه. (منتهی الارب) (دهار) ، خنور که آب کم برد. (منتهی الارب). - سحاب صلف، ابر بسیاررعد کم باران. منه المثل: رب صلف تحت الراعده. ، کسی که تهدد کند و قیام بدان ننماید، بخیل مالدار بی خیر و مادح خود. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا