جدول جو
جدول جو

معنی صفع

صفع((صَ))
سیلی زدن کسی را، نرم پس گردنی زدن، پشت گردنی
تصویری از صفع
تصویر صفع
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با صفع

صفع

صفع
سیلی زدن، پشت گردنی سیلی زدن کسی را، نرم پس گردنی زدن، پشت گردنی
صفع
فرهنگ لغت هوشیار

صفع

صفع
با کف دست بر پشت گردن یا بدن کسی زدن،
سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، چَک زَدَن، توگوشی زَدَن، کِشیده زَدَن، لَت زَدَن، تَپانچِه زَدَن، کاز زَدَن، سَرچَنگ زَدَن، صَفعِه زَدَن
صفع
فرهنگ فارسی عمید

صفا

صفا
یکرنگی، خلوص، صمیمیت، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام کوهی در مکه
صفا
فرهنگ نامهای ایرانی