معنی صف آشوب - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با صف آشوب
پر آشوب
- پر آشوب
- پر فتنه و غوغا پر از جنگ بسیار آشفته. یا پر آشوب بودن، آشفته بودن پر فتنه و غوغا بودن، شوریده و متلاطم بودن
فرهنگ لغت هوشیار
دل آشوب
- دل آشوب
- آن چه یا آن که موجب آشوب و ناراحتی گردد، درختی است که برگ های آن پنج شاخه است
فرهنگ فارسی معین
دل آشوب
- دل آشوب
- آنچه باعث آشوب و به هم خوردگی دل شود و از آن حالت تهوع به انسان دست دهد، در علم زیست شناسی پنج انگشت
فرهنگ فارسی عمید