جدول جو
جدول جو

معنی صریمت

صریمت((صَ مَ))
دل بر انجام کاری نهادن، عزم جزم کردن، توده ریگ
تصویری از صریمت
تصویر صریمت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با صریمت

صریمت

صریمت
عزیمت، حرکت کردن به سوی جایی، رفتن، عازم شدن، قصد، آهنگ، سحر، افسون
صریمت
فرهنگ فارسی عمید

صریمه

صریمه
آهنگیدن (قصد کردن)، آهنگ (قصد)، توده ریگ، پاسی از شب عزیمت بر کاری و نیک دل نهادن بر آن، قطع کردن کاری، عزیمت
فرهنگ لغت هوشیار

صرامت

صرامت
تیز و برنده شدن، دلیر و بی باک شدن، شجاعت، دلیری، بی باکی، چالاکی، بُرندگی
صرامت
فرهنگ فارسی عمید

صریمی

صریمی
بحیر بن ورقا، وی از تمیم و از اشراف دلیر عصر اموی است. او باامیه بن عبدالله امیر خراسان بود. سپس در یکی از جنگهابه مهلب پیوست. به سال 81 هجری قمری صعصعه بن حرب عوفی او را غیلهً به خراسان بکشت. (الاعلام زرکلی ص 139)
لغت نامه دهخدا

صریمه

صریمه
دهی از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. 37 هزارگزی شمال خاوری شادگان. کنار رود خانه جراحی و راه خلف آباد به شادگان. دشت. گرمسیر مالاریائی. سکنه 150 تن. آب آن ازرود خانه جراحی. محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت وحشم داری، صنایع دستی ایشان عبابافی است. در تابستان راه اتومبیل رو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

صریم

صریم
ابن معشر بن ذهل بن تمیم از بنی تغلب، شاعری است جاهلی یمانی الاصل و در بادیهالشام بمرد و افنون لقب داشت از آن رو که در شعر خودگفته است: ان للشبان افنونا. (الاعلام زرکلی ص 431)
ابن مقاعس بن عمرو از تمیم از عدنان جدی جاهلی است. از پسران وی عبدالله بن اباض رئیس اباضیه و ابن صفار رئیس صفاریه اند. (الاعلام زرکلی ص 432)
لغت نامه دهخدا