جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صرفه داشتن

صرفه داشتن

صرفه داشتن
فائده داشتن. سود داشتن. رجوع به صرفه شود
لغت نامه دهخدا

عرضه داشتن

عرضه داشتن
اظهار کردن، بیان کردن، ارائه دادن، نشان دادن، عرضه کردن
عرضه داشتن
فرهنگ فارسی عمید

عرضه داشتن

عرضه داشتن
به آگاهی رساندن، نشان دادن نمایاندن کاری بودن
عرضه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

براه داشتن

براه داشتن
مُرَکَّب اَز: ب + راه + داشتن، کنایه از ترصد و انتظار ورود چیزی داشتن و این در بیت نظامی واقع است لیکن اکثر بدین معنی چشم براه داشتن مستعمل میشود نه تنها ’براه داشتن’. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

تصرف داشتن

تصرف داشتن
مالک بودن. بدست آوردن. قدرت داشتن. (ناظم الاطباء) :
تصرف در مزاج عالم از فیض سخن دارم
چراغی کرده ام روشن که در هر انجمن دارم.
ناصرعلی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا