معنی صرحه
صرحه
((صَ رْ حَ))
زمین صاف و هموار
تصویر صرحه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با صرحه
صرحه
صرحه
همواری، گشادگی میان خانه، یکبار آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
صفحه
صفحه
دیمه، برگه
فرهنگ واژه فارسی سره
شرحه
شرحه
قطعه گوشت پاره گوشت. یا شرحه شرحه. پاره پاره قطعه قطعه
فرهنگ لغت هوشیار
صاحه
صاحه
شوره زار
فرهنگ لغت هوشیار
صفحه
صفحه
کناره هر چیزی، کنار، جانب، رویه، سطح
فرهنگ لغت هوشیار
صقحه
صقحه
داغسری
فرهنگ لغت هوشیار
صدحه
صدحه
مهر افسون
فرهنگ لغت هوشیار
صریحه
صریحه
مونث صریح بی آمیغ، آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
صروه
صروه
لاله مرداب از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار