جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صدع

صدع

صدع
شکاف، شاخه از مردم، نازک اندام مرد، شکافتن، دوباره ساختن، آشکار گفتن، آشکارکردن، گراییدن، در نوردیدن بیابان، رخنه انداختن، راست گرداندن شکافتن چیزی را، قصد کسی کردن به جهت کرم وجود او، فرمان به جای آوردن، آشکارا کردن، خواستن چیزی را، ممتاز ساختن حق از باطل، حکم راست دادن، میانه راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار

صدع

صدع
بز کوهی و آهو و گورخر و شتر جوان قوی و توانا، مرد نازک بدن لطیف اندام، ریم و چرک آهن، میانۀ میان دوچیز از هر نوع که باشد مثلاً میانۀ دو دراز و کوتاه و میانۀ دو جوان و پیر و میانۀ دو فربه و لاغر و میانۀ دو کلان و خرد. (منتهی الارب). الشی ٔ المتوسط بین الطویل و القصیر و الفتی و المسن. (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا

صدف

صدف
نوعی جانور نرم تن که قدما اعتقاد داشتند اگر قطره باران در آن جا بگیرد به مروارید تبدیل می شود، نام سه ستاره به شکل مثلث
صدف
فرهنگ نامهای ایرانی