جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صد شاخ

سه شاخ

سه شاخ
موالید ثلاثه: جماد نبات حیوان، آلتی مرکب از دسته ای چوبین دارای شاخه فلزی که غله را بدان باد دهند
فرهنگ لغت هوشیار

شش شاخ

شش شاخ
گونه ای گیاه خاردار از تیره چتریان که دارای برگهای نسبتا بزرگ با بریدگی های عمیق است. لبه تضاریس به خار تیزی منتهی می شود (وجه تسمیه این گیاه پهنک برگ آن است) گلش سفید آبی رنگ است. این گیاه در مزارع و لبه جوییهای اکثر نقاط دنیا از جمله ایران فراوان است قرصنعه قرسعنه ایرنج قرصنه شنذاب شوکه ابراهیم ارینجیون ارنجیون کما فیطوس
فرهنگ لغت هوشیار

صد سال

صد سال
قرن. یا صد سال سیاه. ابدا هیچگاه (در وقتی گویند که خواهند نفرت و ناخشنودی خود را برسانند) : می خواهم صد سال سیاه نیاید
فرهنگ لغت هوشیار

صد جات

صد جات
جمع صده به سیاق عربی (غلط) : و اکثر قلعه داران و سرداران هزارجات و صدجات قبایل آنها پای در دایره متابعتش نهادند
فرهنگ لغت هوشیار

هم شاخ

هم شاخ
خواهر زن: و منکوحه اوکه هم شاخ ملک اشرف بود آنجا بود. سلطان او را در ستر عصمت... باز فرستاد
فرهنگ لغت هوشیار