جدول جو
جدول جو

معنی صحنه سازی

صحنه سازی
آراستن صحنه نمایش یا فیلم با دکورهای مناسب، مجازاً به معنی ایجاد کردن وضعی ساختگی برای رسیدن به منظوری خاص
تصویری از صحنه سازی
تصویر صحنه سازی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با صحنه سازی

صحنه سازی

صحنه سازی
شغل و عمل صحنه ساز، کنایه از ایجاد وضع و حالتی دروغی و ساختگی برای جلب توجه دیگران
صحنه سازی
فرهنگ فارسی عمید

صحنه سازی

صحنه سازی
کار صحنه ساز. رجوع به صحنه و صحنه ساز شود
لغت نامه دهخدا

صحنه ساز

صحنه ساز
حادثه یا وضعی مصنوعی ایجاد کند تا مقصود خود را بدست آورد، سازنده صحنه
فرهنگ لغت هوشیار

صحنه ساز

صحنه ساز
سازندۀ صحنه، کسی که صحنه را برای نمایش آماده سازد
صحنه ساز
فرهنگ فارسی عمید

صحنه ساز

صحنه ساز
سازندۀ صحنه. سازندۀ سن نمایش، آنکه حادثه یاوضعی مصنوعی ایجاد کند تا مقصود خود را بدست آرد
لغت نامه دهخدا

صیغه سازی

صیغه سازی
در آوردن کلمه به صورت های گوناگون طق قواعد صرف
صیغه سازی
فرهنگ لغت هوشیار

گونه سازی

گونه سازی
نقش کردن صورت چهره سازی: اما کسی بهتر از او گونه سازی و چهره پردازی نکرد
فرهنگ لغت هوشیار