معنی صحف - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با صحف
صحف
- صحف
- صَحیفه ها، کتابهای کوچک، ورقهای کتاب، نامه ها، روزنامه ها، جمعِ واژۀ صَحیفه
فرهنگ فارسی عمید
صحف
- صحف
- جَمعِ واژۀ صحیفه. (منتهی الارب) (غیاث اللغات). قوله تعالی: صحف ابراهیم و موسی (قرآن 19/87).
از شجر من شعرا میوه چین
وز صحف من فضلا عشرخوان.
خاقانی
جَمعِ واژۀ صحاف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صحف
- صحف
- مخفف صُحُف:
هر آن صحف کز ایزد آورده اند
بر او بود هر دین که گسترده اند.
اسدی.
تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک
فاتحۀ صحف باغ اوست گه فتح باب.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
صحف
- صحف
- اگر بیند که قرآن رها کرد و صحف می خواند، دلیل است که میلش به کیشهای دیگر بود. جابر مغربی
فرهنگ جامع تعبیر خواب
صدف
- صدف
- نوعی جانور نرم تن که قدما اعتقاد داشتند اگر قطره باران در آن جا بگیرد به مروارید تبدیل می شود، نام سه ستاره به شکل مثلث
فرهنگ نامهای ایرانی