فراهم آمدنگاه کوچک، آب را. (از منتهی الارب). جای جمع شدن آب. (غیاث اللغات) ، جَمعِ واژۀ صحیفه: از صحاف مثنوی این پنجم است در بروج چرخ جان چون انجم است. (مثنوی). این جمع در منتهی الارب و اقرب الموارد و تاج العروس و دزی دیده نشدولی در فرهنگ ناظم الاطباء آمده است جَمعِ واژۀ صَحفَه. (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی)
مصحف فروش. (ربنجنی) (معجم البلدان) ، آنکه کتاب را بخیه زند و جلد کند. جلدساز کتاب. ترتیب دهنده صحف، فروشندۀ صحف، کسی که در خواندن صحیفه خطا کند. (اقرب الموارد)