جدول جو
جدول جو

معنی صبی

صبی((صَ با))
کار بچگانه کردن، با کودکان بازی کردن، به کودکی میل کردن
تصویری از صبی
تصویر صبی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با صبی

صبی

صبی
نو باوه کودکانه سری کودک گرایی ستاره پرست (در برخی واژه نامه ها صبی با ماندایی برابر گرفته شده که درست نیست برای آگاهی بیشتر بنگرید به منی و پیام او) کودک پسر بچه، جمع صبیان. کار کودکی کردن، با کودکان بازی کردن، به کودکی میل کردن، میل کردن به سوی جوانی و کودکی و بازی، کودکی طفلی طفولیت. صابی ماندایی
فرهنگ لغت هوشیار

صبی

صبی
میل کردن به سوی جوانی و کودکی و بازی، کودکی، طفلی، طفولیت
صبی
فرهنگ فارسی معین

صبی

صبی
مصغر صَبی ّ است. کودکک. طفلک. بچگک:
باد صبا ز عهد صبی یاد میدهد
جان دارویی که غم ببرد درده ای صُبَی.
حافظ.
سمعانی گوید صبی مصغر صبی است و آن اسمی است که بصورت نسبت درآمده است. (الانساب ص 350 ورق الف)
لغت نامه دهخدا

صبی

صبی
ابن اشعث تبع. تابعی است. (منتهی الارب). تابعی در علم حدیث به کسی گفته می شود که صحابی را درک کرده ولی خود پیامبر را ندیده است. این واژه از نظر سند حدیث اهمیت زیادی دارد، زیرا تابعی واسطه ای مستقیم میان صحابی و محدثین بعدی است. صداقت و امانت تابعین در نقل روایت ها، آنان را در ردیف مهم ترین شخصیت های علمی صدر اسلام قرار داده است.
لغت نامه دهخدا