جدول جو
جدول جو

معنی صبغه

صبغه((ص ِ غَ یا غِ))
ماده ای که با آن چیزی را رنگ کنند، دین و ملت
تصویری از صبغه
تصویر صبغه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با صبغه

صبغه

صبغه
نیمرس میوه رزیدن رنگ زدن، رنگ، کیش آیین، سرشت، آیین شستار ماده ای که با آن چیزی را رنگ کنند رنگ، دین و مملکت
فرهنگ لغت هوشیار

صبغه

صبغه
رنگ. (منتهی الارب) :
مرد چون بالغ شد آن طفلی بمرد
رومیی شد صبغۀ زنگی سپرد.
مولوی.
، دین و ملت. (منتهی الارب). دین نیک. (مقدمۀ لغت میرسید شریف ص 4)
لغت نامه دهخدا

صبغه

صبغه
غورۀ خرما به پختن درآمده و از دنباله رنگ گرفته. (منتهی الارب). البسر قد نضج بعضها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا