جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صباغ

صباغ

صباغ
پارسی تازی گشته سباغ نانخورش، سرخین، رنگ رنگریز رنگرز رنگساز، دروغگوی که سخن را رنگ می دهد و دگرگون می سازد رنگرز رنگ ساز، جمع صباغین. یا صباغ اثمار. ماه قمر. یا صباغ ارض. آفتاب شمس. یا صباغ تنگار. ماه قمر. یا صباغ جواهر. آفتاب شمس. یا صباغ فلک. ماه قمر
فرهنگ لغت هوشیار

صباغ

صباغ
جَمعِ واژۀ صبغ. نانخورش. (منتهی الارب)
رنگ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

صباغ

صباغ
صیغۀمبالغت از صبغ. رنگرز. رنگ ساز، دروغ گوی که سخن را رنگ میدهد و دگرگون می سازد و فی الحدیث:اکذب الناس الصباغون قیل یحتملهما. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

دباغ

دباغ
پیراستن پوست، کسی که پیشه اش پاک کردن پوست حیوانات باشد
دباغ
فرهنگ لغت هوشیار