جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صافکار

صافکاری

صافکاری
صاف کردن چین و چروک پارچه یا ناهمواری چیزی، هموار و تعمیر کردن قسمت های مختلف بدنۀ اتومبیل
صافکاری
فرهنگ فارسی عمید

بافکار

بافکار
بافنده، جولاهه، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، مخفف بافنده کار، (انجمن آرای ناصری)، نساج، حائک، مرکب از باف و کار یعنی بافنده، (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 161) جولاه، (گنج بازیافته، تألیف دبیرسیاقی ص 33 از سروری) :
بافکاری بود در شهر هری
داشت زیباروی و رعنا دختری،
لبیبی
لغت نامه دهخدا