معنی صاف صاف روشن، زلال، آفتابی، پاک، بی آلایش، هموار، بی چین و چروک، و پوست کنده به طور صریح و آشکار، و صوف منظم و مرتب روشن، زلال، آفتابی، پاک، بی آلایش، هموار، بی چین و چروک، و پوست کنده به طور صریح و آشکار، و صوف منظم و مرتب تصویر صاف فرهنگ فارسی معین