جدول جو
جدول جو

معنی صاحبی

صاحبی
نوعی انگور درشت و سرخ رنگ، نوعی پارچه ابریشمی
تصویری از صاحبی
تصویر صاحبی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با صاحبی

صاحبی

صاحبی
دارندگی دارش، ویچیری وزیری، پارچه ابریشمی، انگور خرمایی
صاحبی
فرهنگ لغت هوشیار

صاحبی

صاحبی
نوعی انگور با دانه های درشت و سرخ رنگ، نوعی جامۀ ابریشمی راه راه
صاحبی
فرهنگ فارسی عمید

صاحبی

صاحبی
منسوب به صاحب، قسمی انگور درشت و پوست نازک و قرمزرنگ:
بنده پرور هیچ بیگم نیست چون بنت العنب
صاحبی زینگونه گر انگور را خوانم رواست.
میرزا عبدالغنی قبول.
در صاحبیش لطافت جان
قند گرجیش ازغلامان.
تأثیر.
، جامۀ ابریشمی مخطط. (غیاث اللغات) :
خوشا آن شمطها و آن صاحبیها
که آرند سوغات ما را صواحب.
نظام قاری.
کتان فرم آمد و مغربی
دگر کیسۀ بعد از او صاحبی.
نظام قاری.
ز کیسه ای همه را کرده کیسه ها فربه
ز صاحبی همه را ساخت صاحب زیور.
نظام قاری.
صاحبی را که ز کتان هوس کیسه ای است
کیسه از سیم بپرداز بگو در بازار.
نظام قاری.
گردن از کتان صاحبی مدور پیچیده... (دیوان البسۀ نظام قاری ص 134).
دلبستگی نمانده چنانم که بعد از این
ننگ آیدم که جامۀ تن صاحبی کنم.
تأثیر
لغت نامه دهخدا

صاحبی

صاحبی
دهی از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری، 20000گزی شمال خاوری ساری. دشت معتدل، مرطوب، مالاریائی. سکنۀ آن 400 تن شیعه، زبان آنها مازندرانی و فارسی. آب آن از رود خانه تجن و فاضلاب گلما و چشمه است. محصول آنجا برنج، غلات، پنبه، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

صاحبه

صاحبه
مونث صاحب: دارنده زن مرد همسر مرد مونث صاحب، جمع صاحبات صواحب
صاحبه
فرهنگ لغت هوشیار

صحابی

صحابی
مفرد صحابه یار پیامبر منسوب به صحابه آنکه درک صحبت پیغمبر (ص) را کرده
فرهنگ لغت هوشیار