خداوند سال: سال خداه را بتازی رب السنه و صاحب السنه میگویندو علمای نجوم درین باره اقوال مختلف نقل کرده اند: گروهی از پارسیان گویند که سال خداه خداوند برج انتهاست هنوان سال خداه را خداوند ساعت گویند. نزد رومیان کوکب مبتزاست در طالع. نزد بعضی خداوند اول نه بهر از برج انتها سال. و نزد طایفه ای قابل تدبیر است و نزد برخی قابل تدبیر قمر و نزد گروهی از پارسیان خداوند طالع سال نزد هرمس نخستین کوکبی است که شکل او در طالع سال بدل گردد بنقل از برجی ببرجی یا از جهت عرض بدیگری و نزد جماعتی صاحب نوبت است از طالع قران. اصح و اشهر اقوال آنست که بیرونی در التفهیم گوید: سال خداه کوکبی است که در تحویل سال عالم در طالع باشد یا یکی اوتاد دیگر و باشهادت اندر موضع خویش
در مجمل التواریخ آرد که چون بلاش بن خسرو خبر یافت که رومیان به شهر پارسیان سپاه خواهند آورد، از ملوک طوایف یاوری خواست و هر کسی او را مال و سپاه بی اندازه فرستاد و قوی گشت، پس صاحب الحضر را که از دست ملوک طوائف بر سرحد روم بود بر ایشان مهتر کرد و پیروزی یافت بر سپاه روم و پادشاه وقت را بکشت. (مجمل التواریخ ص 60)
آذری طوسی آن را لقب برادر زردشت گفته و در ’جواهرالاسرار’ در شرح قصیدۀ معروف خاقانی که با مطلع ذیل شروع میشود: فلک کژروتر است از خط ترسا مرا دارد مسلسل راهب آسا می گوید: ’در زمان گشتاسب دو برادر بودند، یکی را صاحب البحر میگفتند و یکی را زردهشت. سی سال دعوت زحل کردند، تا چنان شدند در خوارق عادات که هرچه خواستندی کردندی ودو کتاب ساختند در جادوی و جملۀ سحرها در او نوشتند و آن را زند و اوستا نام کردند، و زردهشت دعوی پیغمبری کرد، و گشتاسب به او ایمان آورد، و خلق بدان کتابها کار میکردند، تا زمان مزدک’. از چهار برادر زردشت نام هیچ یک لفظاً و کتابهً و معناً مناسبتی با صاحب البحر ندارد، و ظاهراً لقب صاحب المجوس که مؤلفین اسلامی (مانند طبری در ظهور زردشت و ابوالحسن علی بیهقی در داستان سرو کشمر در تاریخ بیهق ص 281) به زردشت داده اند با حذف سین و تحریف، بعدها موجب گردیده که آن را صاحب البحر خوانند و نام برادر وی دانند. (مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی صص 112- 113)