شیرمال شیرمال شیرمالیده، مالیده با شیر، مخمر با شیر، با شیر سرشته، یک قسم نانی که با شیر پزند، (ناظم الاطباء)، قسمی نان که با شیر خمیر کنند، نان ستبر و کوچک که بجای آب خمیر آنرا با شیر بسرشند، (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
شیرماک شیرماک آغوز، شیر غلیظ و زرد رنگ چهارپایان اهلی که پس از زایمان آن ها تا سه روز دوشیده می شود، زَهک، کُلُستِروم، فُرشِه، پَلِه، شِمِه، فُلِّه فرهنگ فارسی عمید