جدول جو
جدول جو

معنی شیرلان

شیرلان
جایی که در آن شیر فراوان باشد، شیرناک
تصویری از شیرلان
تصویر شیرلان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شیرلان

شیرلان

شیرلان
مُرَکَّب اَز: شیر + لان، پسوندی که مکان را رساند چنانکه: نمک لان، نمکزار، جایی که در آن شیر فراوان باشد، شیرناک، شیرلانه، لانۀ شیر، شیرستان:
یک دو روز این سگدلان انگیخته در شیرلان
شورشی کَارژنگ در مازندران انگیخته
سهم شاه انگیخته امروز در دربند روس
شورشی کآن سگدلان در شیرلان انگیخته،
خاقانی
لغت نامه دهخدا

شیردان

شیردان
ظرفی چون قوری که در آن شیر کنند و با چای آرند، ظرف شیرخوری
شیردان
فرهنگ لغت هوشیار

شیردان

شیردان
قسمتی از معدۀ گوسفند و سایر حیوانات نشخوار کننده که شیرۀ معده در آن مترشح می شود، شکمبۀ بره و بزغاله
فرهنگ فارسی عمید

شیخلان

شیخلان
دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور است و 188 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا