جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شیرک شدن

شیرک شدن

شیرک شدن
دلیر گشتن و باجرأت شدن. (ناظم الاطباء). دلیر و چیره شدن. (آنندراج) (غیاث). جری گردیدن. جری گشتن. به واسطۀ ندیدن مقاومتی بر قوت و نیروی خود فریفته و بالان شدن. بغلط خود را قوی شمردن. نظیر چشته خور شدن. مسته خوار شدن. چشته خوارشدن. کریز خورده شدن. (یادداشت مؤلف) :
ز افتادن او دلیرک شدم
چو روبه شد او بنده شیرک شدم.
یحیی کاشی (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا

شیر شدن

شیر شدن
در تداول عوام، جسور شدن. جرأت یافتن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

تیرک زدن

تیرک زدن
جهیدن آب یا مایعی دیگر از سوراخی باریک، تیر کشیدن
تیرک زدن
فرهنگ لغت هوشیار