جدول جو
جدول جو

معنی شیت

شیت((یَ))
هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شیء، علامت، نشان، جمع شیات
تصویری از شیت
تصویر شیت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شیت

شیت

شیت
پارسی تازی گشته چیت از پارچه ها هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شی، علامت نشان، جمع شیات
فرهنگ لغت هوشیار

شیت

شیت
بیمزه، تفه، بیخوا، ویر، بی نمک، شیل، بی طعم، (یادداشت مؤلف)، که چاشنی از ترشی و شیرینی و غیره ندارد، (یادداشت مؤلف)،
- شیت شدن، بیمزگی با شیرینی زننده پیدا کردن،
- شیت و لیوه، از اتباع است بمعنی لوس و نُنُر، بی ملاحت و بی نمک در اطوار، لیت و لیوه، (یادداشت مؤلف)،
- شیت و ویر، بی نمک، خصوصاً سپید، (یادداشت مؤلف) : شیربرنج شیت، شیربرنج بی نمک
لغت نامه دهخدا

شیت

شیت
شیه. هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شی ٔ، علامت. نشان. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شیه شود
لغت نامه دهخدا