معنی شهوی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با شهوی
شهوی
شهوی
ورنی، گایخواه منسوب به شهوت. یا قوه شهوی (شهویه)، آنست که قوه باعثه را به جانب امر مطبوع و لذیذی بر انگیزد، میل به جماع
فرهنگ لغت هوشیار
شهوی
شهوی
منسوب به شهوت. (غیاث) (آنندراج). در یادداشتهائی از مؤلف ضبط کلمه شَهَوی ّ به معنی منسوب به شهوت و شهوه آمده است و این ظاهراً از تداول فارسی زبانان است، بسیارشهوت. شدیدالشهوه. شهوانی. بسیار خواهان آرامش. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شهوی
شهوی
مؤنث شَهْوان. (منتهی الارب). زن خواهان و آرزومند جماع. ج، شَهاوی ̍. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شهوان شود
لغت نامه دهخدا
شاهوی
شاهوی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هفتواد یکی از پهلوانان دوران اردشیر بابکان پادشاه ساسانی، نام یکی از راویان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
شتوی
شتوی
زمستانی گیاه زمستانی منسوب به شتا زمستانی. یا زراعت (محصول) شتوی. کاشتی که در زمستان کنند و در بهار یا تابستان به دست آید
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.