جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شهم

شهم

شهم
شهم بن مره، شاعر محاربی است. (منتهی الارب) (تاج العروس) ، شهم بن مقدام شیخ است مر ثوری را. (منتهی الارب) ، شهم بن عبدالله و شلمه بن شهم، محدثانند. (منتهی الارب). عنوان محدث تنها به کسی داده می شد که هم علم و هم تقوای لازم برای نقل حدیث را دارا بود. این افراد با حفظ سنت نبوی، در برابر تحریف ها ایستادند و با نوشتن کتاب های حدیثی معتبر، دین اسلام را به شکل صحیح به نسل های آینده منتقل کردند. آنان نه تنها ناقلان حدیث، بلکه نگهبانان فرهنگ اسلامی بودند که با جدیت در انتقال صحیح معارف اسلامی کوشیدند.
لغت نامه دهخدا

شهم

شهم
زجر کردن اسب را: شهم الفرس. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ترسانیدن کسی را و بیم کردن: شهم فلاناً شهماً و شهوماً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هراسانیدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا