جدول جو
جدول جو

معنی شهر هرت

شهر هرت
جایی که در آن بی نظمی و بی قانونی و هرج و مرج حکمفرما باشد، کنایه از شهری که در آن نظم و قانون نیست
تصویری از شهر هرت
تصویر شهر هرت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شهر هرت

شهر هرت

شهر هرت
کنایه از جایی است بی نظم و هرکه به هرکه و مشوش و درهم و جاییکه در آن قانون و مقرراتی حکمفرما نباشد. (از فرهنگ عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا

شهرشهر

شهرشهر
همه شهرها به ترتیب. یکایک شهرها. شهربشهر. شهری پس از شهر دیگر. شهری به دنبال شهر دیگر:
شهرشهر و خانه خانه قصد کرد
نی رگش جنبید و نی رخ گشت زرد.
مولوی
لغت نامه دهخدا

شهر زر

شهر زر
این کلمه در این بیت خاقانی آمده است:
شهر زر و تخت طاقدیس خسان را
باز مرا جفت کین نوای صفاهان.
و بقرینۀ تخت طاقدیس و کین نوای صفاهان که همه اسامی الحان مختلفۀ موسیقی است باید آن نیز نام لحنی از موسیقی باشد ولی در فرهنگهای معموله عجالتاًنیافتم. (یادداشتهای قزوینی ج 5 ص 232)
لغت نامه دهخدا