شوم اختر شوم اختر بداختر. بدبخت. شقی. بداقبال: نرست از او بره اندر مگر کسی که بماند نهفته زیر خسی چون بهیم شوم اختر. فرخی. هرکه ز ایزد سیم و زر جوید ثواب بدنشان و بیهش و شوم اختر است. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا
شوم بخت شوم بخت بدبخت. تیره بخت. سیاه بخت. شوربخت. (یادداشت مؤلف) : سپهبد چه پرسد از آن شوم بخت که نه کام بادش نه تاج و نه تخت. فردوسی لغت نامه دهخدا
شوراختر شوراختر کنایه از مدبر و بدبخت. (آنندراج). بدبخت و بی طالع و بی نصیب. (ناظم الاطباء). شوربخت لغت نامه دهخدا