معنی شور شور((شَ)) هیجان، غوغا، فتنه، آشوب، مخلوط خیار وگل کلم و کرفس و هویج و سبزی را در آب نمک خیساندن، پرنمک، بدشگون تصویر شور فرهنگ فارسی معین
شور شور نمکین، پرنمک، ویژگی هر چیزی که طعم نمک داشته باشدآشوب، غوغا، فریاد، فتنه، هیجان، آشفتگیاز دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانیشور و غوغا: آشوب و غوغا، فریاد و فغان، هیجان و آشفتگی، هیاهو فرهنگ فارسی عمید