جدول جو
جدول جو

معنی شنل

شنل((ش نِ))
پوشاک گشاد و بدون آستین که روی دوش اندازند
تصویری از شنل
تصویر شنل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شنل

شنل

شنل
یک قسم لباس سینه باز بی آستین که روی لباسها پوشند، پوشاک گشاد، بدون آستین که روی دوش اندازند
فرهنگ لغت هوشیار

شنل

شنل
یک قسم لباس سینه باز بی آستین که روی لباسها پوشند. (ناظم الاطباء). پوشاک گشاد بدون آستین که روی دوش اندازند. (فرهنگ فارسی معین). قبامانندی بی آستین با دامن فراخ و گریبانی چسبان که روی جامه ها پوشند و به طیلسان مانندگی دارد
لغت نامه دهخدا

شنگل

شنگل
شوخ، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاه هند و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی
شنگل
فرهنگ نامهای ایرانی

شال

شال
پارسی تازی گشته شال پارچه ای که بانگاره ایرانی کلکی (بته جقه) که بیشتردرکرمان ویزدوکشمیرهندبافته می شود. نوعی پارچه ساده یا گلدار که از پشم یا کرک بافند. یا شال کرمانی. شالی که در کرمان بافته شده. یا شال کشمیری. شالی که در کشمیر بافته شده، بالا پوشی که از پارچه پشمی خشن سازند و کشاورزان پوشند، پارچه ای دراز و کم عرض که دور کمر یا سر یا گردن پیچند، گلیم کوچک پشمین
فرهنگ لغت هوشیار

شپل

شپل
صدا و آواز بلند، صدایی باشد که کبوتر بازان در وقت کبوتر پرانیدن از دهان بر آورند
فرهنگ لغت هوشیار