جدول جو
جدول جو

معنی شنگول

شنگول((شَ))
شوخ و ظریف، زیبا، عیار، سرمست، سرخوش، شنگل
تصویری از شنگول
تصویر شنگول
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شنگول

شنگول

شنگول
شنگل، شنگ، شوخ، ظریف، زیبا، عیار، سرخوش، سرمست، برای مِثال صبا زآن لولی شنگول سرمست / چه داری آگهی چون است حالش (حافظ - ۵۶۴)
شنگول
فرهنگ فارسی عمید

انگول

انگول
اَنگُل، انگشتان دست
اَنگَله، دکمه، منگوله، حلقه، جادکمه، اَنگَل، اَنگیل
انگول
فرهنگ فارسی عمید

منگول

منگول
بچه زیبا و با نمک، شاد و با نشاط. یا شنگول (و) منگول. شاد و با نشاط. توضیح شنگول و منگول و حپک (حپه) انگور نام سه بزغاله است که در قصه شنگول و منگول فرزند بز هستند و گرگ شنگول و منگول را می خورد و بز با شاخ خود آنها را از شکم گرگ بیرون می آورد
فرهنگ لغت هوشیار