طبل و دمامه و دهل و نقارۀ بزرگ. (برهان). دهل. (فرهنگ اسدی). طبل و دهل. (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج) : بوق خایه چون به غلغل درفتد گوئیش در زیر ران شندف زند. کسائی. تا بدر خانه تو بر گه نوبت سیمین شندف زنند و زرین مزمار. فرخی. خروش شندف و شیپور برخاست قیامت گشت و نفخ صور برخاست. ؟ (از انجمن آرا)
گوش دادن با دقت درک کردن صوت بوسیله سامعه. توضیح در اصل فرق شنیدن با گوش دادن در اصل فرق دارد. شنیدن گوش دادنست بادقت: چون فریب زبان او دیدم گوش کردم و لیک نشنیدم. (نظامی هفت پیکر 176) ولی امروزه به معنی شنیدن به کار می رود، درک کردن بوی چیزی استشمام کردن بوییدن، اطاعت کردن فرمان بردن