جدول جو
جدول جو

معنی شمارخواه

شمارخواه((~. خا))
آن که حساب کارها و اعمال طلبد، خدای تعالی، دیان
تصویری از شمارخواه
تصویر شمارخواه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شمارخواه

شمار خواه

شمار خواه
آن که حساب کارها و اعمال طلبد، خدای تعالی دیان
شمار خواه
فرهنگ لغت هوشیار

شاعرخواه

شاعرخواه
طالب و خواستار شاعر. شاعردوست:
امیر دوست نواز و امیر خصم گداز
امیر شاعرخواه و امیر زائرخوان.
فرخی
لغت نامه دهخدا

مارخوار

مارخوار
ویژگی کسی که مار می خورد، کنایه از صفتی توهین آمیز برای اعراب
مارخوار
فرهنگ فارسی عمید

بارخواه

بارخواه
آنکه رخصت دخول خواهد. طالب اجازۀ دخول. بارجوی. آنکه از شاهی یا امیری بار طلبد. خواهندۀ بار. طلب کننده اجازه برای شرفیابی بحضور امیر یا شاهی:
چو آمد بنزدیکی بارگاه
بگفتند با شاه از آن بارخواه.
فردوسی.
بآرام بنشست بر گاه شاه
برفتند ایرانیان بارخواه.
فردوسی.
نیارست کس رفت نزدیک شاه
مگر زادفرخ بدی بارخواه.
فردوسی.
بر بساط بارگاه و ساحت درگاه او
گاه قیصر بارخواه و گاه خاقان دادخواه.
محمد بن نصیر
لغت نامه دهخدا

شمرخوان

شمرخوان
آنکه در شبیه خوانی نقش شمربن ذی الجوشن قاتل امام حسین (ع) را دارد. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا