جدول جو
جدول جو

معنی شله بریان

شله بریان((~. بِ))
نوعی غذا، طرز تهیه آن چنین است، گوشت را با نخود خیس کرده و پوست گرفته مانند آبگوشت بار کنند، پس از طبخ استخوان های آن را کشیده، مقداری مساوی گوشت و برنج علاوه کرده مانند دمپخت می پزند، آب آن که تمام شد، پیاز داغ روی آن داده زیره می پا
تصویری از شله بریان
تصویر شله بریان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شله بریان

شله بریان

شله بریان
نوعی غذا طرز تهیه آن چنین است: گوشت سینه را با نخود خیس کرده و پوست گرفته مانند آبگوشت بار می کنند. پس از طبخ استخوان های آنرا کشیده مقدار مساوی گوشت و برنج علاوه کرده مانند دمپخت می پزند. آب آن که تمام شد پیاز داغ روی آن داده زیره می پاشند
فرهنگ لغت هوشیار

شله بریان

شله بریان
نوعی غذا. طرز تهیۀ آن چنین است: گوشت سینه را با نخود خیس کنند و پوست گیرند و مانند آبگوشت بار کنند. پس از طبخ استخوانهای آنرا کشیده مقداری مساوی گوشت و برنج علاوه کرده مانند دمپخت میپزند. آب آن که تمام شد پیازداغ روی آن داده زیره میپاشند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

شله بران

شله بران
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنۀ آن 606 تن. آب آن از چشمه. محصول عمده آنجا غلات و حبوب و سردرختی. صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

شاه برقان

شاه برقان
مصحف شابرقان و بمعنی پولاد و معدنی باشد. رجوع به شابرقان و شابرن و شابورق و شابورقان و شابورگان و شابورن شود
لغت نامه دهخدا

شاه پریان

شاه پریان
رئیس و بزرگ پریها. شاه اجنه. قهرمانی که در افسانه ها و فلکلورایرانی نقش های مهم بعهده دارد و آن موجودی است افسانه ای که اصلش از آتش است و بچشم نیاید و غالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. و در برخی از افسانه ها به نوعی از زنان جن که خوبروی باشد اطلاق گردد.
- قصۀ شاه پریان، داستان و افسانۀ فرمانروای پریان.
- دختر شاه پریان، دختر فرمانروا و سلطان پریان.
- ، مجازاً، زنی سخت گرامی و عزیز. رجوع به پری شود
لغت نامه دهخدا

شل و بریان

شل و بریان
شاید از شله بریان، قسمی طعام که از شکمبه سازند. طعامی که از رودگانی و شش پزند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

دزه بریان

دزه بریان
زیر بریان پلاو است که گوشت را خام در زیر برنج دم دهند. (لغت محلی شوشتر - خطی)
لغت نامه دهخدا