جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شلاق کش

شلاق کش

شلاق کش
سریع. (یادداشت مؤلف). تند و تیز. چهارنعل. بیان حرکت سریع سوار که بر اسب تازیانه زنان تازد.
- شلاق کش راندن، شلاق کش رفتن. (فرهنگ لغات عامیانه). رجوع به ترکیب شلاق کش رفتن شود.
- شلاق کش رفتن، تند و سریع رفتن. (یادداشت مؤلف). با عجله و شتاب تمام به دنبال کاری رفتن یا خود را جایی و بر سر کاری رساندن. این تعبیر از روزگاری که وسایل نقلیه به وسیلۀ حیوانات حرکت میکرد برجای مانده است. (فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا

صلات کش

صلات کش
شخصی که مردم را با گفتن الصلاه برای نماز عید یا نماز مرده آگاه سازد
فرهنگ لغت هوشیار

غلاف کش

غلاف کش
شمشیر کش در حال کشیدن شمشیر از غلاف: برق شمشیر از ظلمت غلاف کشیده غلاف کش بر کمرش زده که دو نیم شد، غلاف نشین. آنچه در غلاف باشد، آنچه پوشیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار

شتاب کش

شتاب کش
شتاب کشنده. کشندۀ بشتاب: موت مَزعِف، موت شتاب کش. قَعص، مرگ شتاب کش. هِمَیغ، مرگ شتاب کش. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

صلاه کش

صلاه کش
شخصی که مردمان را با گفتن لفظ الصلاه برای نمازعید یا نماز مرده آگاه میسازد. آنکه بر فراز مناره یا مأذنه یا مکان مرتفعی با بانگ بلند الصلاه میگویدتا مردمان برای نماز عید یا نماز مرده حاضر شوند
لغت نامه دهخدا