جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شکسته نفسی

شکسته نفسی

شکسته نفسی
فروتنی. تواضع. هضم نفس، و با کردن و نمودن صرف شود. خفض جناح. خود را کوچکتر از آنچه هست خواندن. (یادداشت مؤلف).
- شکسته نفسی کردن، خود را کوچکتر از آنچه هست گفتن یا نمودن. خود را دون آنچه هست به فروتنی نمودن. خود را کوچک و حقیر گرفتن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

شکسته نفس

شکسته نفس
متواضع. فروتن. آنکه خود را کوچکتر از آنچه هست نشان دهد. (یادداشت مؤلف). رجوع به شکسته نفسی شود
لغت نامه دهخدا

چسته نفسی

چسته نفسی
پرگویی. وراجی. چس نفسی. گفتن سخن دراز و بیهوده. رجوع به چس نفسی شود
لغت نامه دهخدا