معنی شکسته مزاج - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با شکسته مزاج
شکسته مزاج
- شکسته مزاج
- بیمار. دردمند. مریض. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خسته مزاج
- خسته مزاج
- پریشان حال. ضعیف. ناتوان. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، بیمار. دردمند. رنجور. مریض. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا