معنی شکستن شکستن((ش کَ تَ)) خرد کردن، مغلوب ساختن، تا کردن، شکار کردن، خرد شدن، مغلوب شدن، تعظیم کردن، دو تا شدن، تکیده شدن تصویر شکستن فرهنگ فارسی معین