جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شکرزخمه

شکرزخمه

شکرزخمه
کنایه از رسیدن تیر است برنشانه. (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج). تیری که بر نشانه رسد و برخورد کند. (ناظم الاطباء) :
چون ز کمان تیر شکرزخمه ریخت
زهر ز بزغالۀ خوانش گریخت.
نظامی.
همی رفت بر باد چون نفس مطرب
ز تیرشکرزخمه جانهای شیرین.
ابوالبرکات (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

شکرچشمه

شکرچشمه
دهی است از دهستان ابهررودشهرستان زنجان. سکنۀ آن 177 تن. آب از چشمه سار. محصول عمده غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

کژزخمه

کژزخمه
کسی که به درستی ساز را نمی نوازد، کنایه از بدکار، بدکرداربرای مثال بفرمود تا آن دو سرهنگ را / دو کژ زخمۀ خارج آهنگ را (نظامی ۵ - ۸۴۳)
کژزخمه
فرهنگ فارسی عمید

کژزخمه

کژزخمه
که زخمه کج و خارج آهنگ دارد. با زخمۀ کج. آنکه زخمه راست ودرست نتواند زد و آواز زخمۀ او خارج از آهنگ بود، بدعمل. دغاباز. (آنندراج) :
بفرمود تا آن دو سرهنگ را
دو کژزخمۀ خارج آهنگ را.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کرزمه

کرزمه
نیمروز خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). در نیمروز خوردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا