معنی شکراب شکراب((ش کَ)) شربت ساخته شده از آب و شکر، کنایه از به هم خوردن دوستی میان دو کس تصویر شکراب فرهنگ فارسی معین
شکراب شکراب آب شکر، آبی که شکر در آن حل کرده باشند، کنایه از اختلاف و رنجش اندک میان دو دوست، برای مِثال غیر از لب کم حرف تو ساقی نشنیدم / جایی که میان می و ساقی شکراب است (کلیم همدانی - لغتنامه - شکرآب) فرهنگ فارسی عمید
شکرلب شکرلب شیرین لب، شیرین گفتار، در پزشکی لَب شِکَری، کسی که یکی از دو لب او شکافته باشد، لب شکافته، سِلُنج، سِه لُنج، سِه لَب فرهنگ فارسی عمید
شکرلب شکرلب کسی که یکی از دو لبش چاک داشته باشد، کنایه از شیرین گفتار، معشوق، گونه ای نان شیرینی فرهنگ فارسی معین