جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شکر

شکر

شکر
زیبارو، ماده بلوری شیرین و سفید رنگ، نام معشوقه اصفهانی خسروپرویز پادشاه ساسانی در منظوم هخسرو و شیرین
شکر
فرهنگ نامهای ایرانی

شکر

شکر
عصیر بسیار شیرینی که از بعضی نباتات مثل چغندر قند استخراج می کنند و از آن قند و نبات و شربت سازند سپاسگزاری و ثنا گفتن، سپاس داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

شکر

شکر
سپاسگزاری کردن، سپاس داشتن، ثنا گفتن بر احسان کسی، سپاس، سپاسگزاری
شکر
فرهنگ فارسی عمید

شکر

شکر
عصاره شیرینی که از چغندر قند یا نیشکر گیرند، کنایه از سخن شیرین، در ترکیب با برخی واژه ها معنای خوش و دلنشین می دهد مانند، شکر خواب، شکرخند، شکرلب
شکر
فرهنگ فارسی معین

شکر

شکر
پسوندی که معنای شکار کننده و نابود کننده می دهد، مانند، دشمن شکر
شکر
فرهنگ فارسی معین

شکر

شکر
مادۀ بلوری، سفید و شیرینی که از چغندر قند یا نیشکر گرفته می شود و برای ساختن قند و نبات یا شیرین کردن بعضی خوراکی ها و آشامیدنی ها به کار می رود، کنایه از خوشایند، پسوند متصل به واژه به معنای مطبوع مثلاً شکرخواب
شکر
فرهنگ فارسی عمید