جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شک

شک

شک
دودلی، ریب، گمان، خلاف یقین، شبهه پارس تازی گشته شک شک به فتح اول در عربی به معنی گمان باشد که در برابر یقین است و به زبان زند و پا زند هم به این معنی است) گمان، شک کردن گمان کردن موی برداشتن در استخوان، نیزه زدن، لنگیدن گمان مقابل یقین، جمع شکوک، تردید کردن در تکلیف شرع مانند تردید در رکعات نماز. یابه شک افتادن (در افتادن)، شک کردن ارتیاب
فرهنگ لغت هوشیار

شک

شک
گمان بردن در امری، مقابلِ یقین، گمان، شکاف و ترکیدگی کوچک در استخوان
شک کردن (به شک افتادن): در امری شبهه و تردید پیدا کردن
شک
فرهنگ فارسی عمید

شک

شک
زاغ پیسه، پرنده ای شبیه کلاغ با پرهای سیاه و سفید، عَکِّه، کَسَک، کلاغ پیسه، کشکرت، زاغ پیسه، زاغه پیسه، عَکعَک، عَقعَق، کَلاژه، غُلبَه، غُلپَه، کَلاژاره، قَلازاده
شک
فرهنگ فارسی عمید