جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شفیع

شفیع

شفیع
کسی که برای دیگری خواهش عفو یا کمک بکند، خواهشگر، شفاعت کننده، در علم حقوق صاحب شفعه
شفیع
فرهنگ فارسی عمید

شفیع

شفیع
دهی است از دهستان دوغائی بخش حومه شهرستان قوچان. سکنۀ آن 300 تن. آب از قنات است. محصول عمده غلات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

شفیع

شفیع
عباس بن رضا عباسی. از نقاشان نامی ایران است که در هندوستان بوده و آثار و تابلوهای فراوانی از وی درآن سرزمین باقی است. (یادداشت مؤلف). وی پسر رضا عباسی نقاش و مینیاتوریست نامی دورۀ صفویه بود که درنیمۀ دوم قرن یازدهم هجری می زیست و با شاه عباس دوم معاصر و شاگرد پدرش بود. (از فرهنگ فارسی معین)
مازندرانی. از رجال ایران در نیمۀ اول قرن 13 هجری بود. فتحعلی شاه صدارت خود را پس از حاجی ابراهیم بدو محول کرد. (فرهنگ فارسی معین)
ابوصالح بن اسحاق محدث محتسب. (منتهی الارب) (آنندراج)
جد عبدالعزیز بن الملک مقری. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا