جدول جو
جدول جو

معنی شطح

شطح((شَ))
حرف ها و سخن های به ظاهر کفرآمیزی که عارف از شدت وجد و حال بر زبان می راند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شطح

شطح

شطح
مقلوب شحط دور افتادن از راستی گمراهی ژاژ خایی ژاژ درایی کلمه ای که بدان بزغاله یکساله را رانند و زجر کنند، بیان امور و رموز و عباراتی که وصف حال و شدت وجد را کند. ظاهرا از آن بوی خودپسندی و ادعا و خلاف شرع استشمام شود
فرهنگ لغت هوشیار

شطح

شطح
کلمه ای که بدان بزغالۀ یک ساله را می رانند و زجر می کنند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا