جدول جو
جدول جو

معنی شش و بش

شش و بش((ش شُ بِ))
اصطلاحی دربازی نرد که یک طاس پنج خال و دیگری شش خال داشته باشد
تصویری از شش و بش
تصویر شش و بش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شش و بش

شش و بش

شش و بش
در بازی نرد نشستن یک طاس با شِش خال و طاس دیگر با پنج خال
کنایه از فرو رفتن در فکر و خیال و بهت و حیرت
شش و بش
فرهنگ فارسی عمید

شش و بش

شش و بش
مُرَکَّب اَز: شش فارسی + بش ترکی به معنی پنج، شش بش. اصطلاح تخته نرد است و آن وقتی است که در بازی، طاس ها چنان قرار گیرند که یکی نقش شش و دیگری پنج را نشان دهد. شش و پنج. (از یادداشت مؤلف). رجوع به شش بش و شش و پنج شود.
- در شش و بش کاری یا خیالی بودن، سخت مشغول و گرفتار کار یا خیالی بودن: در شش و بش این کار بودم. در شش و بش این خیالات بودم. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

قش و دش

قش و دش
کّر و فّر، قیل و قال، برای مِثال این قش و دش هست جبر و اختیار / از ورای این دو آمد جذب یار (مولوی - ۷۶۱)
قش و دش
فرهنگ فارسی عمید

قش و دش

قش و دش
کر و فر: این قش و دش هست جبر و اختیار از ورای این دو آمد جذب یار. (مثنوی نیک. 2195: 5)
فرهنگ لغت هوشیار

کش و فش

کش و فش
شان و شوکت کر و فر: (ما مرید جبه و دستار و کش و فش نه ایم نیست واعظ، جز نبی و آل پاکش پیر ما)، (رفیع واعظ)
کش و فش
فرهنگ لغت هوشیار

خش و فش

خش و فش
حکایت صوت جامه های نو و گرانبها در زنان. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز بسیار در جامه های نو پرآهار. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خوش و بش

خوش و بش
ادای احترام بمهمان بگفتار و پرسش. هش و بش عربی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا